کد مطلب:95498 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:209

خطبه 001-آغاز آفرینش آسمان و...












[صفحه 14]

در ستایش حق تعالی حد شكر حق نداند هیچكس حرف آمد حاصل دانا و بس ستایش پروردگاری را شایسته است كه مدح و ثنایش در كلام نمی گنجد و جمیع گویندگان توان مدح و ثنایش را نمی یابد نعمات و بخششهای بسیارش در شمار نمی آید و ادای حق نعمت او در توان هیچ كوشنده ای نیست. چنانچه در قرآن به تصریح آمده است: و ان تعدوا نعمه الله لا عصوها آفریدگاری كه در صفتش نهایت و ثباتی نیست، یعنی به هیچ صفتی مقید نمی ماند. پروردگاری كه ازلی و ابدی است و زمان و مكان شمول او نیست زیرا كه او زمین و زمان را آفریده است و مخلوقات را به نیروی خود هستی بخشیده و باد و نسیم رحمت در گسترده زمین و آسمان گسترانیده و زمین را بر كوهها و كوهها را بر زمین استوار گردانیده است. آفرینده ای كه روح كنجكاو خردمندان حقیقت او را درنمی یابند و سیركنندگان دریای اندیشه به كنه ذاتش راهی ندارند و در اوصافش كه نمونه ای از ذات كبریایی اوست متحیر می مانند. خالقی كه ذاتی نامتناهی است، همچنان كه صفاتش را حدی متصور نیست. خداوندی كه تمامی موجودات و ذرات موجود در جهان هستی را به قدرت كامله خویش جامه هستی پوشانیده. و بادهای پراكنده را بشارت رحمت قرار داده است.

[صفحه 14]

و این حقیقت، اساس شناسایی اوست و شناسایی وقتی به تكامل رسید پذیرفتن و گرویدن به به او را در پی دارد و پذیرش و گرویدن به او نیز توحید و یگانه شمردن و یكتا دانست اوست. كمال و نهایت توحید خلوصی و پاكی است همچنان كه كمال خلوصی عدم تصور، و تصویر صفات زائد بر ذات خالص و پاك اوست. اگر او را این چنین شناختی، به شناسایی موجد دین كه آغاز دین است، دست یافته ای چرا كه نخستین مرحله علم به عالم بر این است كه: عالم از چیست، برای چیست، صانع آن كیست و صورت آن چگونه است بر این اساس آغاز دین، معرفت خالق و پروردگار و كمال معرفت اذعان و تصدیق وجود اوست و اینكه او را منزه و مبرا از همه تصورات بدانی. و بپذیری كه خداوند جاودانی است نه آنكه بدلیل حادثه ای پیدا شده و موجودی است كه نمی توان او را به عدم پیوست.

[صفحه 15]

خداوند با همه چیز هست نه بطور مداوم و غیر از همه چیز هست، نه جدا از آنها... فاعلی است كه فعل از او ناشی می شود، نه به این مفهوم كه از حالی به حالی دیگر منتقل می گردد. خداوند بیناست و منفرد و یكتاست و هركس برای او قرین و همنشین و پیوستگی و آراستگی را برشمرد او را از یگانگی به دوگانگی كشانیده است و هركس خدای یگانه را به دوگانگی برد ذات او را تجزیه و تحلیل كرده است و هر كه چنین كند جاهل و بی خرد است.

[صفحه 15]

در خلقت عالم خداوند خلق را آفرید بی آنكه اندیشه ای مادی از خلق آن در كار گرفته باشد یا تجربه ای را بشكل آزمایش در ایجاد هستی بكار بسته باشد. خداوند میان اشكال گوناگون الفت ایجاد كرد. و نهاد هر شیئی را ثابت قرار داد و نهاد را لازمه هر شیئی معین كرد به گونه ای كه به حدود هر شیئی و آغاز و انتهای آنها احاطه كامل داشت. و جز و كل و اطراف هر چیز را به وضوح می دید از این رو جوهای بی انتها را شكافته و در بالا فضای خالی قرارداد و در آنها آبهای روان و موجهای مدام را جاری ساخت. خداوند آب را بر پشت بادی تند كه صدایی رسا داشت هموار كرد. و به باد فرمان داد تا آب را در هر طرف به گستراند و استوار گرداند و خود در بالای آب بماند و آنجا كه آب قرار گرفت هوا بر بالای آن جاری شد و از باد و هوا آب ریخته شده به حركت درآمد. پس آنگاه باد دیگری را آفرید و آن را چنان كرد تا پیوسته همپای حركت آب باشد و آنگاه وزیدن آنرا شدت بخشید بطوری كه موجب برهم زدن آب شد و امواج را برانگیخت به گونه ای كه كوهی از آب بالا آمد و بخشی از آن متراكم گردید و كف بر لب نشاند.

[صفحه 15]

سپس خداوند هفت آسمان را از آن كفها پدید آورد و در آب موجهایی را نشاند تا مانع از ریزش آنها شوند و در بالای آنها نیز سقفی بدون ستون قرار داد. و از آن پس آسمان بدون هیچ پایه و ستونی استوار منظم بر پای مانده است. خداوند سپس آنها را با ستاره ها و تابش نور ماه زنیت بخشید و چراغهای درخشان ماه و خورشید را برپا داشت به گونه ای كه در فلكی متحرك و در حال گردش باشند.

[صفحه 16]

پروردگار عالم آسمانها را از هم جدا ساخت در قسمت والای آن فرشتگان و در قسمت پائین امواج مستقر در یك سطح را قرار داد بگونه ای كه نه از بالا بر پائین سقوط می كردند نه از پائین به بالا صعود... در سطح عالی آسمان فرشتگان كه نیروهای فعال عالم آفرینش و جهان پهناور هستی هستند برخی بحال سجود، برخی در حال ركوع قرار گرفتند. به روایت اهل علم، عرض را هشت طبقه حمل می كنند كه همه در حال سلام و تسلیم به پروردگار عالم اند. چهار طبقه می گویند سبحانك اللهم و بحمدك لك الحمد علی علمك، بعد علمك... و چهار طبقه دیگر می گویند: سبحانك اللهم بحمدك لك الحمد علی عفوك بعد قدرتك. در این حال گروهی در صف ایستاده و استوار و برجایند و عده ای در حال تسبیح گویی و این هر دو گروه نه خسته می شوند نه خواب به چشمشان می آید، نه دچار سستی می شوند، نه از غفلت چیزی را به فراموشی می سپرند. در این میان گروهی از فرشتگان امین وحی خداوندند و برای رسانیدن پیام خدا در رفت و آمدند، گروهی نگاهبان بندگان و دربان بهشت خدا هستند، گروهی بر طبقات زیرزمین می گذرند، و گروهی از طبقات بالای آسمان گذر دارند و تمامی آنها در برار نور خیره كننده شكوه و جلال خداوند

نگاه خود را فروافكنده اند. در این حال حجاب عزت و پرده قدرت خداوند بین آنها و گروه فرشتگان طبقات پائین زمین آویخته است بطوری كه هرگز حتی در عالم خیال پروردگارشان را به گونه ای مشخص نمی یابند و او را نمی توانند در محدودیت زمان و مكان خاص قراردهند.

[صفحه 16]

در خلقت آدم خداوند پس از آفرینش جهان و زمین و آسمان، از زمین نرم مشت خاكی برگرفت و آنگاه فرمود كه ابر چهل شبانه روز بر آن ببارد تا از هر آلایش پاك گردد و بعد كه خاك رطوبتی یافت و چسبندگی گرفت، از آن صورتی ساخت كه دارای اعضا و بند و پیوند بود آنگاه خداوند آن صورت را آینه تجلی خویش ساخت و از روح خود در آن دمید و انسانی آفرید كه صاحب اندیشه باشد و با اعضایی مانند دست و پا و چشم و گوش به تواند قدرت دخل و تصرف در اشیاء را داشته باشد. و سپس نیروی تمیز حق از باطل، سالم از ناسالم و توان چشیدن بوئیدن جنسها و رنگها را به او بخشید. سرشت و ذات او را به رنگهای مختلفی از سپیدی استخوان، سرخی خون و سیاهی، و همچنین حالاتی را كه با هم نامانوسند و حالاتی را كه جدا از یكدیگرند در او جمع آورد و به او آموخت كه خوبی را از بدی و حق را از ناحق تشخیص دهد و اجناسی را كه به سبب نفس درك می شوند و اموری را كه به وسیله عقل شناسائی می گردند تجزیه و تحلیل نمایند. همچنین از غم و پریشانی، سرور و شادمانی، خواب و بیداری گرسنگی و سیری بر او نشانه هایی نهاد بگونه ای كه مجموعه ای از عوالم جسمانی، روحانی، و جامع حقایق گردید.

[صفحه 17]

وقتی آفرین خدا به كمال رسید و دقایق وجود نوخاسته اش بگونه ای شگفت انگیز هستی یافت به ملائك و فرشتگان دستور داد كه در مقابل او سر تعظیم فرود آورند و از راه احترام او را سجده نمایند. فرشتگان امر خداوند را كه تكریم و تعظیم برای فروتنی و خضوع و خشوع در برابر قدرت لایزال حق تعالی بود اطاعت كردند و آدم را سجده نمودند. اما ابلیس كه در میان فرشتگان بود از اطاعت امر خدا سرباز زد. ابلیس كه طینت خود را از آتش می دانست و آتش را از گل برتر می پنداشت، گفت من از آدمی كه از خاك خشك آفریده شده بهتر هستم چرا كه آتش برتر از خاك است. این سركشی ابلیس موجب خشم خداوند شد با این حال خدای تعالی بر او مهلت داد و این مهلت برای ادامه آزمایش حیات بین آدم بود.

[صفحه 17]

آنگاه پروردگار عالم، آدم را در بهشت ساكن ساخت. اما او را از عداوت و شیطنت شیطان برحذر داشت اما شیطان كه بر آدم رشك می برد با سوگند دروغ آدم را فریفت و اراده او را به سستی كشید و شادی اش به ترس و نگرانی و عزتش را به پشیمانی و ندامت بدل ساخت. از این رو كه به وسوسه شیطان در الهام الهی شك كرد و عزم و اراده خود را به سستی اراده تبدیل نمود خداوند آدم را به زمین كه سرای اندوه او و جایگاه توالد و تناسل فرزندانش بود فروفرستاد اما به دو فرصت توبه بخشید و كلام حق و رحمت را بر او تلقین فرمود و وعده داد كه آدمی را به بهشت بازگرداند و با ارواح مخلوق پیمان وفاداری به عهد را استوار ساخت اما زمانی رسید كه بیشتر مردم عهد خداوند را شكسته و از حق و عدالت عدول نمودند و برای خدای تعالی شریك و سرائی متصور شده بودند. چرا كه شیطان با فریب و تزویر آنان را از پرستش خداوند غافل گردانیده بود.

[صفحه 17]

آنگاه خداوند اراده فرمود از میان فرزندان آدم برگزیدگان را به ابلاغ رسالت خویش مامود گرداند تا رسالت حق را در میان مخلوق تبلیغ نمایند و آن عهد و پیمان را یادآور شوند. و بدین وسیله حجت را بر آنان تمام كنند و گوهرهای عقل و اندیشه را كه در نهایت فطرتشان پنهان است بیرون آورند و آیات خداوندی كه از سقف آسمان فروآویخته اند و یا بر گهواره زمین در زیر پایشان گسترده است بر آنان نشان دهند و ایشان را از امراض و بیماریهائی كه سبب پیری و مرگ آنان می گردند و رویدادهایی كه بر آنان وارد می گردد آگاه سازند. خداوند، همراه پیامبران كتب آسمانی را فرستاد و نشانه های مستدل و محكم و استوار همراهشان ساخت. پیامبران پیاپی آمدند و میثاق فطرت را به بشر یادآور شدند و جامعه را به سوی حقیقت و معنویت سوق دادند و آیات قدرت الهی را با چراغ عقل فرا راه انسان قرار دادند و به بشر آموختند كه اگر عقل و اندیشه نباشد آدمی پریشان بماند و زندگی را تلخ می یابد به مرگ راه می برد. اما خداوند عالم عقل و خرد را به انسان بخشده است تا با بهره گیری از آن و راهنمائیها پیامبران راه نجات خود را از غرقاب حوادث باز شناسند و با آشنائی به قوانین كتب آسمان

ی به كمال مطلوب و ثواب برسند.

[صفحه 18]

به این ترتیب قرنها سپری شد و روزگاران بسیاری گذشت تا اینكه خداوند متعال، محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم را بعنوان خاتم النبین، برای تكامل در نبوت خویش به پیامبری برگزید در آن روزگار مردم دنیا سخت در گمراهی و تباهی می زیستند و عقاید و روشهای سست و بی پایه داشتند و هواهای پراكنده و آشفته ای را در سر می پرورانیدند، برخی خداوند را به خلقتش تشبیه می كردند و برخی دیگر به غیر او اشارت داشتند. اما محمد بن عبدالله (ص) بعنوان رسول خدا مردم گمراه جهان را از نادانی و كفر رهایی بخشید و از جهالت به رفعت و منزلت رسانید

[صفحه 18]

و روی محمد را نیز از محنت دنیا بسوی خویش گردانید و در حالی كه روح بزرگ او را قبض می نمود اندیشه اش پیام و رسالتش را با دو چیز میان مردم نهاد یك كتاب آسمانی كه مانند نور می درخشد و همه تاریكیهای مادی و معنوی را روشنی می بخشد. و دیوان محاسبات الهی و احكام و فرایض را به مردم می آموزد. و یكی دیگر جانشینین معین فرمود كه راه و رسم زندگی را به مردم بیاموزد و قافله سالار راه كمال انسانی باشد.

[صفحه 19]

در ذكر حج خداوند سبحان بیت الحرام را بعنوان نخستین بنای روی زمین نشانه بندگی خلایق قرارداد تا قدرت لا یتناهی او را دریابند و در برابر او سر تواضع فرود آورند و بر این مبنی حج را كه آخرین برنامه كمال انسانی است بر مردم واجب گردانید تا از این طریق انسانهای برگزیده را به خانه خود به میهمانی بخواند و ایشان دعوت او را لبیك گویند و برای كمال نفس خویش به مناسك حج بشتابند. در این قرارگاه مردم خردمند، مانند كبوترانی تشنه، مشتاق و بی قرار برای رفع عطش روحانی و آرامش قفس خویش به خانه خدا روی می آورند و جایی را كه همه فرشتگان و پیامبران خدا به تواضع ایستاده اند طواف و عبادت و اطاعت می كنند. در این سفر حج گزاران به اطراف كعبه كه نشانه بزرگ دین اسلام است روی می آورند و پناه می گیرند. خداون حج را بر مردم لازم و واجب گردانیده و پاداش قدوم ایشان را آمرزی گناهان و لغزشهایشان قرار داده است و فرموده است مردمی كه توانایی مالی و جانی دارند در عمر یكبار این مكتب عالی تربیتی را ببینند و مناسك آنرا به جای آورند بدانند كه از این سفر سود مالی، مادی و معنوی بسیار خواهند برد.


صفحه 14، 14، 15، 15، 15، 16، 16، 17، 17، 17، 18، 18، 19.